دولتآبادی در کتاب «نون نوشتن»، ۶۰ یادداشت از دفترچه شخصیاش انتخاب کرده و در کنار هم در قالب ۶۰ جستار کوتاه قرار داده است. اگر این ۶۰ یادداشت را بخوانیم، نام یک کتاب بیش از دیگر اسمها به چشم میخورد، «کلیدر». کلیدر نامی است که در اغلب یادداشتهایش تکرار شده. نام رمانی که او ۱۵ سال از عمرش را صرف نوشتنش کرده است. سالهای جوانی. سالهای فقر و سختی، از دست دادن برادر و پدر. کلیدر برای دولتآبادی فقط یک رمان نیست، نوعی ادای دین به زندگی است یا به قول خودش:«یک یادگاری برای مردم آینده ما»
اما چه چیزی کلیدر را اینقدر برای دولتآبادی مهم کرده است؟ او این کتاب را بر اساس داستانی واقعی نوشته است. داستانی که از دل گپ و گفتها با پدرش جان گرفته. پدری که دولتآبادی اعتراف کرده بزرگترین آموزگار زندگیش بود. دولتآبادی این داستان واقعی را با تخیل خود آمیخت. در واقع کلیدر بیش از اینکه یک روایت و گزارشی از واقعیت باشد، رمان است. رمانی پر از جزیٔیات و شخصیتهای گوناگون که هر کدام نمایندگی طیفی و گرایشی را برعهده دارند.
رمان کلیدر محمود دولتآبادی داستان گلمحمد، جوانی است که با شجاعتهای خود توانسته بود میان مردم آن خطه کم کم بدل به یک قهرمان شود. اما دولتآبادی به گلمحمد اعتباری ملی بخشید و او را برای همیشه در خاطره جمعی ایرانیان زنده نگه داشت. دولت آبادی تمام عمر تلاش کرده تا با داستانهایش یک چیز را بگوید: «ما نیز مردمی هستیم.» و صدای مردمی باشد که نیاکانشان فردوسی، ناصرخسرو قبادیانی و بیهقی است..
ورود به سیستم
ارسال پیغام
نکته : شماره ثبت, شماره رکورد و یا هر داده ورودی که باعث بروز خطا شده است را در متن بازخورد ارسال نمایید.