فهرست ها

معرفی کتاب 📚عیسای روح الله

معرفی کتاب

   

  • Photo by کتابخانه عمومی رویان on January 30, 2021. Image may contain: 2 people, text.


 

Photo by کتابخانه عمومی رویان on January 30, 2021. Image may contain: 1 person, text.

 


📚عیسای روح الله
✍محمدعلی صدرشیرازی

🔸️این اثر در چهار فصل به رشته تحریر درآمده است؛ فصل اول به زندگینامه حاج عیسی جعفری، دوران کودکی و معرفی خانواده اختصاص دارد.

🔸️ فصل دوم نیز شامل خاطرات وی از وقایع مهم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از 15 خرداد تا بهمن 1357 است.

🔸️فصل سوم این کتاب که قسمت عمده و اصلی این اثر را در برمی‌گیرد، با عنوان «بر کرانه خورشید» شامل خاطرات حاج عیسی در دوران خدمت‌گزاری در محضر امام خمینی است. در این فصل، راوی سیره زندگانی امام، منش و خصوصیات اخلاقی ایشان را به تصویر می‌کشد. ماجرای دیدار سیدحسن نصرالله با امام خمینی و روایت حاج عیسی جعفری از ملاقات‌های خصوصی و عمومی امام از دیگر بخش‌های مهم این فصل است.

🔸️فصل آخر این کتاب نیز شامل خاطرات حاج عیسی درباره حجت‌الاسلام حاج احمد خمینی (ره) است.

شهید بهشتی رحمت‌الله‌علیه تعبیر بسیار حکیمانه‌ای دارند. ایشان می‌فرمایند: اغلب انسان‌های به ظاهر با عظمت، هر قدر بهشان نزدیک شوی در نظرت کوچکتر می‌شوند، سعی کنید در زندگی به سراغ  کسانی بروید که هر قدر بهشان نزدیک شدید، بر عظمتشان در نظرات بیشتر شود.

این کتاب خاطرات یکی از نزدیک‌ترین انسان‌ها به مرحوم امام رضوان‌الله‌علیه است؛ شخصیتی که شاید در موارد  و زمینه‌هایی از بسیاری از شخصیت‌های انقلابی یا حتی اعضای خانواده امام به ایشان نزدیک‌تر باشد. با خواندن نقل قول‌ها و خاطرات این شخص بسیار نزدیک به امام، عظمت این شخصیت کم‌نظیر تاریخ بشریت برای مخاطبان بیش از پیش عیان خواهد شد.

در بخشی ازکتاب می‌خوانیم:

خبرِ بمباران جماران

... یک بار از نخست‌وزیری به بیت آمدند و گفتند که ساعت پنج صبح قرار است ایران و از جمله جماران را بمباران کنند. من هراسان از جان امام بلاتکلیف مانده بودم. همه خواب بودند و به بنده این خبر رسیده ‌بود. دل را به دریا زدم و از سرِ‌اجبار نصف شب حاج‌احمدآقا را بیدارکردم. ایشان معترض شد و گفت چرا این وقتِ شب مرا بیدار کردی؟ وقتی جریان را گفتم سریع بلند شد. رفت و ماجرا را برای حضرت امام تعریف کرد؛ ولی امام اصلاً به خبر محلی نگذاشت و برنامه طبیعی خود را پی‌گرفتند!

در موقع بمباران‌ها یک پناهگاهی به صورت آماده و سوله‌مانند درست کردند و در کنار اتاق امام کار گذاشتند که ایشان در مواقع حمله در آن پناه بگیرند؛ اما اطرافیان هر کاری کردند تا امام را برای استفاده از آن و پناه‌گرفتن مجاب کنند مؤثر واقع نشد. امام از کنار آن مکرراٌ رفت‌وآمد داشتند ولی پایشان را در آن نگذاشتند. من هم هرچه اصرار کردم می‌گفتند: «مگر همه‌ی مردم پناهگاه دارند و می‌روند در پناهگاه که من بروم؟

اخبار و اطلاعیه