درکتابی خواندم : هفتاد و دومین غواص خاطرات جانباز کریم مطهری فرماندۀ گردان غواصی جعفر طیار
در کتابی خواندم
هفتاد و دومین غواص خاطرات جانباز کریم مطهری فرماندۀ گردان غواصی جعفر طیار؛ لشکر انصار حسین نویسنده: حمید حسام نشر شهید کاظمی
«من بچۀ سرگذرم!» این جمله را وقتی در دهۀ چهل به کسی در همدان میگفتی، طرف مقابل خودش را جمعوجور میکرد و میفهمید که نمیشود سربهسر این «بچه» گذاشت. «بچۀ سرگذر» یعنی کسی که تا چشم باز کرده، توی محله، دعوا و یقهگیری دیده و گوشش پُر از عربدههاست؛ عربدۀ جاهلها و لاتهایی که سرشان درد میکرد برای دردسر. اگر کسی میخواست برای کسی شاخوشانه بکشد، میگفت: «اگه جیگر داری بیا سرگذر!» چون سرگذر، معرکۀ آدمهای تیغدار بود. حتی داشمشتیها که میخواستند عرضاندام کنند، حتماً گذرشان به سرگذر میافتاد و قمهکشهایی که میخواستند خودشان را به رخ دیگران بکشند، اول میرفتند بالای شهر و خیابان بوعلی و حسابی مست میکردند و بعد میآمدند سرگذر، و به اصطلاح خودشان «نفسکش» میطلبیدند. حتی برای اینکه بگویند ما خیلی گُندهایم، شاه و فرح و خانوادۀ دربار را یکییکی به اسم، فحش میدادند. پاسبانها هم چندان جرئت نداشتند که سرگذر آفتابی شوند. هفتاد و دومین غواص نوشته حمید حسام، خاطرات جانباز کریم مطهری فرماندۀ گردان غواصی جعفر طیار؛ لشکر انصار حسین است. در این کتاب ناگفتههایی شگفتانگیز از عملیات کربلای ۴ و جانفشانیها و رشادتهای غواصان شهید از زبان یکی از همرزمان آنها میشنوید. خواندن این کتاب به علاقهمندان به ادبیات پایداری و خاطرات جانبازان و شهدای جنگ تحمیلی پیشنهاد میکنیم
ورود به سیستم
ارسال پیغام
نکته : شماره ثبت, شماره رکورد و یا هر داده ورودی که باعث بروز خطا شده است را در متن بازخورد ارسال نمایید.