در کتابی خواندم 📖کفش های سرگردان اثر سهیلا فرجام فر
در کتابی خواندم
📚کفشهای سرگردان
در بخشی از کتاب میخوانیم : "چشم که باز کردم، قطار کمکم به ایستگاه خرمشهر نزدیک میشد. بارها این راه را آمده بودم، حتی درختهای کنار خط هم نشان میداد که به خرمشهر زیبا نزدیک میشویم، از پلههای واگن پیاده شدیم، حالا با دو تا بچه و دو ساکدستی مانده بودم که چه کنم؟ باربری با قد متوسط، چهرهای آفتاب سوخته که پنجاه ساله نشانمیداد نزدیکم آمد و با لحنی پدرانه گفت: میخوای کمکت کنم؟"
کفشهای سرگردان خاطرات زنی از دوران جنگ تحمیلی در دزفول است که در شغل پرستاری با بسیاری از مجروحان و رزمندگان مواجه بوده است.
مولف این کتاب سهیلا فرجامفر است که با موضوع ادبیات دفاع مقدس آنرا نگاشته است. این کتاب توسط انتشارات سوره مهر در 175 صفحه منتشر شده است. سهیلا فرجامفر در سال 1335 در آبادان متولد شد و تا هنگام اخذ دیپلم در آنجا ساکن بود. وی تحصیلات خود را در دانشکده پرستاری نیروی هوایی تهران ادامه میدهد و پس از فارغالتحصیلی در سال 1356 به دزفول نقل مکان میکند، از سال 1360بدلیل جنگ تحمیلی به تهران میرود و تا به اکنون نیز در آنجا بسر میبرد. این نویسنده حدود 10 سال است که با نشریات مختلفی همکاری دارد و این کتاب را بر اساس خاطراتش نوشته است . راوی این کتاب به همراه همسرش در بیمارستان نیروی هوایی ارتش در دزفول مشغول خدمت بودند که عراق به ایران حمله میکند. او در آن زمان با دو فرزندش در خرمشهر به سر میبرد، از همین رو همراه خانواده پدری به بهبهان میروند و پس از تحمل مشقت بسیار، خانه و کاشانه را رها کرده و از مقابل عراقیها میگریزند. اما برای ادامه خدمت ناگزیر به بیمارستان ارتش در دزفول بازمیگردد. بخش عمده خاطرات او در این کتاب به بمبارانهای دزفول، مجروحان شهر و رزمندگان اختصاص دارد . نویسنده کتاب معتقد است در تمام قسمتهای داستان به تاریخ وقوع رویدادها و شخصیتها پرداخته است و در بیان تمامی مطالب این کتاب افکاری ارزشمند و هدفمند در ذهن خود داشته است.
ورود به سیستم
ارسال پیغام
نکته : شماره ثبت, شماره رکورد و یا هر داده ورودی که باعث بروز خطا شده است را در متن بازخورد ارسال نمایید.