فهرست ها

در کتابی خواندم 📖دوشنبه ای که می آید نوشته جهانگیر خسروشاهی

در کتابی خواندم

 Photo by کتابخانه عمومی رویان in Royan, Iran. Image may contain: 1 person, eyeglasses.

دوشنبه‌ای که می‌آید
نویسنده جهانگیر خسروشاهی

«سرمای نیمه‌شب، پوست صورت را می‌درید. نور ضعیف چراغ بالای در باغ، نمی‌توانست بر تاریکی و خلوت خیابان، غلبه کند. شمارهٔ دو، در یکی از اتاق‌های باغ، سعی کرد بخوابد اما نتوانست. حالی شبیه به دل‌شوره داشت و آمیزه‌ای از شادی و ترس و ابهام، او را به دو سوی امیدواری و ناامیدی تاب می‌داد. تمام ذهنش را این مسئله پر کرده بود:
"آیا با سفر من به آلمان شرقی، موافقت خواهد شد؟"
و سرانجام خواب او را با خود برد. سفری به دیار شادی، ترس و ابهام. زوزهٔ شغال می‌آمد؛ زوزهٔ شغال.
قندیل‌های یخ، باغ را در خود محصور کرده بود. ساکنان باغ، شب بی‌پیری را تجربه می‌کردند. باغ خواب بود؛ حتی گربهٔ یخ‌زدهٔ زیر آب حوض.
در انتهای شب، مه غلیظی باغ و خیابان را پوشاند. شغال‌ها باهم زوزه کشیدند و سایهٔ چند نفر، پر افت و شکن، در خیابان مه‌گرفته دوید؛ لرزان و بی‌رمق، در هم شکست و محو شد. بادی ملایم، میان کاج‌های کنارهٔ راه پیچید، هوهو کرد، شاخه‌های خشک درختان بزرگ توت را موج داد و رفت. در نزدیکی باغ، صدایی خفه، آهسته و بااحتیاط، در بی‌سیم، حرف‌هایی به رمز گفت و پاسخ شنید. سکوت سنگین شب را صدایی از دوردست‌ها، در هم ریخت:
"شیر. شیر."
و شیرفروش فانوس به دست، از چهارراه پایین‌تر عبور کرد.»

«دوشنبه‌ای که می‌آید» روایتی داستانی از زندگی شهید محراب، آیت‌الله عبدالحسین دستغیب به قلم جهانگیر خسروشاهی است. این اثر از زبان کمونیستی روایت می‌شود که برای موافقت سازمان با سفرش به آلمان ناچار است مدارکی علیه آیت الله دستغیب تهیه کند. از قضا او در زندان‌های ساواک با این روحانی هم سلول می‌شود و آشنایی نزدیک با شخصیت این بزرگوار او را دچار تحول درونی‌ می‌ کند، به‌ طوریکه پس از آزادی از زندان تصمیم می‌‌گیرد برای دیدارش به شیراز برود.

اخبار و اطلاعیه